در نسبت جواد طباطبایی با جمهوری اسلامی و روشنفکریتقلید تولید و تولید مقلِد
|
جواد طباطبایی مهمترین فیلسوف تاریخ، در تاریخ ایران است. در عینحال، هماو، ناجورترین وصله بر خرقهی مستوجبِ آتشِ علم و فلسفه در ایرانِ زمانهی اکنون، است. و، تا اطلاع ثانوی، این یکی از اهم مسائل و مصائب ایران است که چرا و چگونه مهمترین فیلسوفِ تاریخ، در تاریخ ایران، دچار چنین فرجام، و دارای چنین جایگاه و پایگاهای است. فهم چنین مسائل و مصائبی، و ساخت و پرداخت راه حلها و راه رفعهایی برای آنها، با مناهی و موانع متعدد و متنوعی مواجه است. یکی از اینها، دستگاهِ تولید روشنفکر، در کارگاه نظام جمهوری اسلامی است. این نظام، در وادی اینگونه تولید، مقلدِ اسلاف خود، همچون نظامات سیاسی حاکم بر کشورهاای چون شوروی و چین و کرهشمالی و کوبا و سوریه و عراق و لیبی و… است. همین نظامِ، بر اساس همین نوع فرآیندِ مقلِد بودن در تولیدِ روشنفکر، نتوانسته و نخواهد توانست روشنفکرانی جز از نوع و لونِ مقلِدینِ جهالت و بلاهت تولید کند. چنین مقلِدینی، از گذشته تا هنوز، و از هنوز تا همیشه، در عیان و نهان، کارکرد و رسالتی جز حفاظت و حراست از بقای مقلَدِ خود، نداشته و نخواهند داشت. بنابراین، روشنفکریِ مقطعی و موسمی و اجارهایِ ساخته و پرداختهی این نظام سیاسی؛ به مثابه اردوگاه مقلِدانِ جهالت، نخستین و مستحکمترین سنگر دفاع از میراث این نظام سیاسی است، نظامای به مثابه مقلِد مقلَدان سوسیالیست و کمونیست در وادی تولیدِ روشنفکرِ مقلِد. نظام سیاسی حاکم در ایران، ساخته و پرداختهی اتحاد منحوس و ملوثِ روشنفکری و روحانیت است؛ هر دو، مقلِدان در مکتب و مذهبِ مقلَدانِ اهل ایدئولوژی. روشنفکری در ایران، مخاطبینای جز اهل جهالت و سفاهت و حماقت، نداشته و ندارد. و این نوع مخاطبان، نمیدانند و نمیتوانند بدانند که هر گونه فریاد روشنفکری در مقام نقد و حمله علیه حکومتِ مستقر، مصداق فریادِ دزدی است که خود را در میان مالباختهگان پنهان کرده و فریاد میزند: آی دزد! طباطبایی در آثار خود، مشتِ تهی از دانش و آگاهی، و انبان سرشار از جهالت و بلاهت و سفاهت روشنفکری ایرانی را، در وادی ایمنِ واقعیت و حقیقت، میگشاید. در چنین شرایطی، نظام سیاسی حاکم، بیش و پیش از همه، از جمله روشنفکری، خود را با خطرِ طباطبایی مواجه میبیند، و بر اساس همین احساس خطر، روشنفکریِ ساخته و پرداختهی خود را، ردای “منتقد” پوشانده و بر مسندِ اپوزیسیون مینشانَد، زیرا این نظام، بیش و پیش از همه، از کارکرد تولیدات خود، آگاه است. وجودِ روشنفکری در این دوران و در این میدان، برای نظام سیاسی حاکم در ایران، سراسر برکت و منفعت است. منبع انفجارِ جهل و جنون، سرچشمهی ایجاد دانش و عقلانیت، و بیشهی تبدیلِ شغالِ مقلِد به شیرِ محقِق، در وادی آثار طباطبایی است، نه در گرداب و گندابِ روشنفکری، آن هم از نوع و لونِ تولیداتِ نظام مقدس. و چون چنین است، در زمان و زمانهی اکنون، نظام مقدس، میداند که راز بقایاش اشتغالِ جماعت به منازعهی جمهوریخواهی و پادشاهیخواهی میان زیباکلام و نصیری، روضهخوانی مهرآیین، سیرکِ پیشگوییِ مطهرنیا، دعوای اهلبیتِ شریعتی در قالب دوگانهسازی از قادری و عبدالکریمی، کارل اشمیت سازی از برهانی، پادشاهیستیزیِ سروشی-نرگسی بر اساس اسلامِ رحمانی و… است، نه رجوع ایرانیان به آثار و افکار طباطبایی.
|









دیدگاهتان را بنویسید